با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

نازنینم

بهترینم

بانویم


خاقانی چه زیبا گفته است :

امروز به حالی است

ز سودا دل من

ترسم نکشد

بی‌تو به فردا دل من.


نمی خواهم فضایی از درد و رنج را برایت تصویر نمایم

 اما این شهر پر از خفقان

 برایم با بودن تو

آزادی

این گرانبهاترین مفهوم بشری را به همره دارد


نازنینم


زیباترینم


ذهنم مدام این را تکرار می کند


من با مریم به عشق رسیدم


و اما عشق


عشق نیز همانند ازادی


زیباترین جلوه و نمود هشیاری انسان می باشد


نتیجه تصویری برای عشق نیز همانند ازادی