نه از آغاز چنین رسمی بود
و نه فرجام چنان خواهد شد
که کسی جز تو تو را دریابد؛
تو در این راه رسیدن به خودت تنهایی...
کوله بارت بردار؛
دست تنهایی خود را تو بگیر و از آیینه بپرس منزل روشن خورشید کجاست!
شوق دریا اگرت هست روان باید بود
ورنه در حسرت همراهی رودی به زمین خواهی شد.
مقصد از شوق رسیدن خالیست...
راه سرشار امید و بدان کین امروز منتظر فردایی است که تو دیروز در امید وصالش بودی.
بهترین لحظه راهی شدنت اکنون است.
لحظه را دریابیم.
باور روز برای گذر از شب کافیست...