شوق دیدار توام هست
چه باک
به نشیب آمدم اینک ز فراز
به تو نزدیک ترم، می دانم
یک دو روزی دیگر
از همین شاخه لرزان حیات
پرکشان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم
بسیار هنوز.
شوق دیدار توام هست
چه باک
به نشیب آمدم اینک ز فراز
به تو نزدیک ترم، می دانم
یک دو روزی دیگر
از همین شاخه لرزان حیات
پرکشان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم
بسیار هنوز.
صدایم کن صدای تو به شب پروانه میدوزد
نگاهم کن نگاه تو برایم خانه میسازد
بخند ای صبح نورانی پس از شب های طولانی
که هر اعجاز لبخندت مرا بیگانه میسازد
ببار ای آبی آرام بر صحرای خشک من
سحر باغم درختانم برایت لانه میسازد
بریز ای شوق پی در پی به صحراهای آبادم
خرابم کن خراب تو مرا ویرانه میسازد
تو آتش باش و برپا شو به سر تا پای شعر من
من آوازم که از عشقی کهن افسانه میسازد
پریشان شو پریشان تر از آن شب های طوفانی
نسیم از شهر ویرانم برایت شانه میسازد
صدایم کن صدای تو به شب پروانه میدوزد
نگاهم کن نگاه تو برایم خانه میسازد
ببار ای آبی آرام بر صحرای خشک من
سحر باغم درختانم برایت لانه میسازد
بریز ای شوق پی در پی به صحراهای آبادم
خرابم کن خراب تو مرا دیرانه میسازد
تو آتش باش و برپا شو به سر تا پای شعر من
من آوازم که از عشقی کهن افسانه میسازد
پریشان شو پریشان تر از آن شب های طوفانی
نسیم از شهر ویرانم برایت شانه میسازد
بی من نتوانی این خط و نشان
لبریزم از عشق آرامش جان
باران ببارد عجب حال خوشی
شاید ندانی ولی باعثشی
بی من نتوانی این خط و نشان
لبریزم از عشق آرامش جان
باران ببارد عجب حال خوشی
شاید ندانی ولی باعثشی
در دل من افتاده عشقت زمین گیر شدم
سر تو با قسمت با تقدیر درگیر شدم
ای بهونه ی زندگی بی تو من بی قرارم ...
در دل من افتاده عشقت زمین گیر شدم
سر تو با قسمت با تقدیر درگیر شدم
ای بهونه ی زندگی بی تو من بی قرارم ...
با دل من جنگ نکن من که تسلیم توام
تو که هر خوابی ببینی تعبیر توام
زد هوایت به سرم دل بی قرار
بی خبرم باز تمنای تو داره
تو همان قصه ی ناگفته ی پنهان منی
ساحل امنی و تو موج خروشان منی
تو که نزدیکی به من
حال عجیبیه تو دلم اگه بارون بباره
در دل من افتاده عشقت زمین گیر شدم
سر تو با قسمت با تقدیر درگیر شدم
ای بهونه ی زندگی بی تو من بی قرارم ...
در دل من افتاده عشقت زمین گیر شدم
سر تو با قسمت با تقدیر درگیر شدم
ای بهونه ی زندگی بی تو من بی قرارم ...
آره بارون میومد آره بارون میاد خوب یادمه آره بارون میاد خوب یادمه
مثل آخرای قصه اینکه آدم میره به رویا آره بارون میاد خوب یادمه آره بارون میاد خوب یادمه
زیر لب زمزمه کردم کی میتونه دل دیوونه رو از من بگیره
اونقدر باشه که من دلو دستش بدم و چیزی نپرسم
دیگه حرفی نمونه بهر نگاهش آره بارون میاد خوب یادمه آره بارون میاد خوب یادمه
یه غروب بود روی گونه هات دوتا قطره یه غروب بود روی گونه هات دوتا قطره
که آخرش نگفتی بارونه یا اشک چشمات
دیگه فرقیم نداره کار از ای حرفا گذشته دیگه قلبم سر جاش نیست
آره بارون میاد خوب یادمه آره بارون میاد خوب یادمه
خیلی سال پیش توی خوابم دیده بودم تورو با گونه ی خیست
خیلی سال پیش توی خوابم دیده بودم تورو با گونه ی خیست
اونجا هم نشد بپرسم بارونه یا اشک چشمات
اونجا هم نشد بپرسم بارونه یا اشک چشمات
آره بارون میاد خوب یادمه آره بارون میاد خوب یادمه