با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

تا زمانی که ذره ای کینه، سوءظن و مخالفت و دشمنی بر اساس احساسات و تجارب گذشته از کسی داریم، محال است واقعیت و حقیقت را ملاقات کنیم.
تمام دشمنی ها از روی ناآگاهی و نادانی است و نادانی فقط شیطان را درون ما و ما را به طرف شیطان جذب می کند. 
ناآگاهی توهم و احساس حقانیت جعلی در ما تولید می کند و این احساس بیگانگی و انزوا می آفریند، که احساس بیگانگی و انزوا از جنس خداوند و عشق و حقیقت نیست، بلکه از جنس شیطان و خشم و نفرت است. 
خشم و نفرت چهرهء مالک را شبیه شیطان می کند، و شیطان شیطان را جذب می کند.
آرامش واقعی و تجربهء حضور و زندگی و سلامتی واقعی زمانی ممکن است که تسلیم شویم و عشق و همبستگی را به نمایش بگذاریم، نه اینکه عشق و همبستگی را سانسور کنیم. 
خداوند همان سخن درست "در ظاهر" مخالف شماست، اگر سخن درست مخالف را سانسور کنیم و یا بی اعتنا باشیم، دقیقاً خدا و آگاهی و عشق را انکار کرده و با او دشمنی ورزیده ایم!
ما می توانیم با تمام دنیا دوست باشیم و تمام دنیا ما را بشناسند و ما در تمام دنیا نفوذ داشته باشیم، اما اگر سانسور و ذره ای جعل در این کار باشد و حقوق یک نفر در این سیاست و روش زندگی پایمال شود، گویی که شیطان چهرهء ما را آرایش کرده باشد.
و اگر خداوند و حقیقت همان یک نفری که حقش پایمال و سانسور و تحریف شده است، باشد!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.