با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست.

چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.

و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند، تنهایی تو کامل می شود.

 

"عباس معروفی"

(از کتاب سمفونی مردگان)

..........................

 آن چنان که برگ ها به نور زنده اند و

ماهیان به آب؛

زندگی من به عشق

عشق من به تو !

 

2)

مثل یک جریان موسیقی

مثل یک باران پاییزی

ناگهانی بودنت عشق است!

 

3)

اعتمادی به واژه اصلاً نیست

واژه گاهی دچار تردید است

واژه گاهی کلید، گاهی قفل

واژه گاهی شدید، گاهی کـُـند

...

واژه، می‌آید و نمی‌دانی

که ازین واژه‌ها چه می‌خواهی.

من به احساس ناب محتاجم

با نگاهت بیا تکلم کن.

 

"سیدعلی میر افضلی"

 ......................................


تورادوست دارم
این دوست داشتن را نمی دانی
ونمی خواهی بدانی که این دوست داشتن چگونه است
محبوب من
باید مردها رابشناسی
مردان موجوداتی هستند عرفانی
آویزان گیسوان زنی راز آلود
مردان اهل هیچ قبیله ای نیستند
قبیله شان زنانی دارد با چشمانی کشیده وسیاه
تنها وقتی می جنگند
که زنی چشم انتظارشان باشد
برای زنی می میرند
برای زنی شهادتین می گویند
برای زنی به زندان می روند
برای آزادی انقلاب می کنند
نام آزادی را زنی می گذارند که برهنه می رقصد کنارشان 
برای زنی دفن می شوند
وبرای زنی تمام می شوند
مردان چنین موجوداتی هستند
که نمی شناسی 

مجدی معروف
مترجم : بابک شاکر

.............................

رویش عشق 
سر آغاز کتاب من و توست
گوش کن
این صدای دل یک بلبل مست
در تمنای گلی است
که به او می گوید
تا ابد
لحظه به لحظه دل من
با همه مستی و شیدایی و عشق
همه تقدیم تو باد

.........................


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.