وقت از نی کر شدن وقت عریانتر شدن
گم شدن پیدا شدن بی در و پیکر شدن
رد شو از هر نابلد در عبور از فصل بد
رو به این بیمنظره این غزل کش، این جسد
این همه بیخاطره این همه بیپنجره
خیل خود جلاد تلخ این زلال باکـــره
بشنو از نی پای می بشنــو از بالای نی
بشنو از نی پای می بشنــو از بالای نی
تار یــار ما به دار خلوت ما بیحصار
مسلخ سبـزینهها جنگل بیبرگ و بار
بشنو از این زخم جان بشنو از این ناگـهان
بشنو از من بیدریغ در حضـــور غایبان
رد شو از آوار برگ رد شو از فصل تگرگ
رد شو از این زمهریر رد شو از دیوار مرگ
پر کن از می نای نی بغض سیل آسای نی
بشنو از دل ذرهها بشنــــو از آوای نی
وقت از نی کر شدن وقت عریانتر شدن
گم شدن پیدا شدن بی در و پیکر شدن
بشنو از نی پای می بشنــو از بالای نی
بشنو از نی پای می بشنــو از بالای نی
تار یــار ما به دار خلوت ما بیحصار
مسلخ سبــزینهها جنگل بیبرگ و بار
بشنو از این زخم جان بشنو از این ناگـهان
بشنو از من بیدریغ در حضـــور غایبـان
رد شو از آوار برگ رد شو از فصل تگرگ
رد شو از این زمهریر رد شو از دیوار مرگ
پر کن از می نای نی بغض سیل آسای نی
بشنو از دل ذرهها بشنــــو از آوای نی
وقت از نی کر شدن وقت عاشقتر شدن
گم شدن پیدا شدن وقف یکدیگر شدن
بشنو از نی پای می بشنــو از بالای نی
بشنو از نی پای می بشنــو از بالای نی