با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم


معمولا بعضی از افراد به خاطر نشانهء احترام و بزرگ کردن شخصیت کسانی را که دوستش دارند و یا می خواهند ابراز احترام کنند، او را دکتر و یا مهندس صدا می زنند، و این یک تبلیغ برای دکترها و مهندس ها است، گویی که فقط باید دکتر و مهندس بود تا ارزش و بها داشت!
این نوع نگرش ها و اعمال ما برای به ویژه بچه ها بدآموزی دارد، چرا که آنها فکر خواهند کرد که فقط باید دکتر و مهندس شد تا مورد احترام مردم شهر واقع شد، در غیر اینصورت نام خالی من به چه دردی میخورد، پس او تلاش خواهد کرد که مهندس و یا دکتر شود تا مردم او را دکتر و مهندس خطاب کنند، در این میان انگیزه آلوده شده و خلاقیت و استعدادهای دیگری هم قربانی میشوند. 
از همه مهمتر این خود فرد است که باید به دکترها ارزش بدهد نه اینکه دکتر بودن به انسانها ارزش می دهد. مثل این است که کسی در ویلا زندگی کند و ما او را مثلا ویلا  فلانی خطاب کنیم و دیگری که در آپارتمان زندگی میکند او را آپارتمان فلانی خطاب کنیم، در حالیکه چه بسا آن آپارتمان هم ارزش بیشتری شاید داشته باشد و هم اینکه این صاحب آن خانه است که به خانه ارزش می بخشد نه برعکس.
پس وقتی اغلب دکترها ادعای ولایت می کنند و خون مردم را به شیشه میکنند و گره ابروهای شان را از تکبر نمی توانند باز کنند، آنها هم قربانی این عرف و توهم شده اند که خود مردم در آن نقش داشته است. 

هویت، شعور و فردیت انسانها را با شغل و عنوانشان اندازه گیری نکنیم و هیچ عنوانی را تبلیغ نکنیم که اینها در بزرگسالی در اغلب افراد تبدیل به عقده و اختلال حقارت و تکبر میشوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.