با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

در نور شمع
زن تری؛
در آفتاب صبح که چشم باز می‌کنی
فرشته تر؛
و من بین این دو زیبایی ِ با شکوه
عاشقانه آونگ شده ام ...!

 

"عباس معروفی"

.........................

نوازشم کن
من واقعی‌‌ترین بانویِ افسانه‌های توام
فرقی‌ نمی‌‌کند کجا
آغوش تو
هرجا که باز شود
باشکوه‌ترین قصرِ دنیاست
قصری که تنها آقایش تویی ‌

نیکی‌ فیروزکوهی

.........................

    دهانشان بوی شیر می دهد

            در جدال با چشمانت

               رؤیاها را می گویم

            که با شنیدن عطرت

               به خواب ها گریخته اند !

 .............................


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.