با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

سلام مربم مهربانم

امروز روز دفاع بود و اخرین روز در این دوره از دوران تحصیلی

کاری انجام داده بودی که هیچکس با بدبینانه ترین دیدگاه نمی توانست کیفیت انرا انکار کند

و فقط نیرویی برخواسته از جهل و تعصب و لمپنیزم فرهنگی لازم بود تا به انکار ان بپردازذ

مریم

همیشه از کنمالگرا بودن انسانها می ترسیدم

چون بسیار میدیدم کسانی که شعار کمال گرایی و انسانیت و کار با درجه بالایی از کیفیت را میدهند و در عمل نا توانترین انسناها هستند

ولی امروز دیدم که می توان کمال گرا بود

با اصول بود

و این چنین هم توانمند بود

اگر ظرف دانشگاه ما یا جامعه علمی ما کشش و ظرفیت این توانایی های تورا ندارد

خود را مرنجان

شک نکن د جایی بهتر پاداش این موضوع را خواهی گرفت

شک نکن 

همانند عقاب بودن شاید در ظاهر خود را نشان ندهد

چون عقاب در دسترس و در دید انسنهای کوتان بین نیست

ولی به هنگام مناسب

این توانمندی ها خود را نشان خواهد داد

مریم

نازنینم

افتخار می کنم

که با تو بودن

اعتماد به نفس و تلاش و کوشش را در من زنده کرد

خوشحالم

که با کسی روزگار میگزرانم

که مهربانی را در عین اقتدار

به زیباترین شکل نشان میدهد


عهد می بندم

تا پای جان

برای رسیدن تو به اهدافت در کنارت باشم

و سخنم را با عاشقانه ای تمام می کنم

چون وقت نماز، سجده گاهم بغل است

گویند ، که دین و مذهبم مبتذل است

بگذار ، در آغوش تو مومن بشوم

بوسیدن لبهای تو "خیر العمل" است

...........................

ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ

ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻭﻡ

ﺗـﺎ ﺑﻬﺎﺭ؟

ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﺁﯾﺎ!؟

ﺑﮕﻮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﭙﻮﺷﻨﺪ

ﻣﻦ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯾﻨﺠﺎ

ﺟﺎ ﺧﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.

 .................





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.