مترجم : سیامک بهرام پور
..........................
آه بانو
من شاه نیستم
و هیچ میدانی به نامم نیست
اما تو
عجیب شبیه کاشی های نقش جهانی
عجیب تاریخ را برایم
زنده نگه می داری
وقتی برگ برگ تقویم عشق را
به درخت زندگی ام پیوند می زنی
وقتی رنگین کمان چهره ات
به روزهای بی رنگم
رنگ می پاشد
وقتی می فهمم
آن وقت ها هم
که خیال می کردم نبودی
بودی
حالا که نگاهت می کنم
فواره های چشم هایم
از شادی
به راه می افتند
و کالسکه های قلبم
به سویت تند تند می دوند
و هزاران هزار پروانه
از گوشه گوشه چشمم
به سمتت روانه می شوند
تا تو را ببوسند
آه بانو
من شاه نیستم
و هیچ میدانی به نامم نیست
اما تو
به جهانم نقش دادی
بگذار با تو
دوباره متولد شوم
محسن حسینخانی
..............
میخواهی
من را
به بیخبری از خودت
عادت بدهی ؟
من
به بیخبری از تو
عادت نمیکنم
به نبودنت
عادت نمیکنم
به بودنت
عادت نمیکنم
من
فقط میتوانم
عاشق بشوم
که شدهام
افشین یداللهی
.......................
لعنتی
چه چیز فوق العادهایست
دوست داشتن تو
تو عشق من ، دختر من
دوست من وُ مادر کوچک من هستی
جانم ، دردانهام
قبل از دوست داشتنت
گویی نمیدانستم چگونه باید دنیا را دوست داشت
این شهر اگر زیباست
از روی توست
این سیب اگر خوشمزه است
از روی توست
این انسان اگر عاقل است
از روی توست
ناظم حکمت
مترجم : مجتبی نهانی
........
دستم نه
اما دلم به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو می لرزدیغما گلرویی
............
در موهای تو
پرندهای پنهان است
پرندهای که رنگِ آسمان است
تو که نیستی
روی پایم مینشیند
جوری نگاه میکند که نمیداند
جوری نگاه میکنم که نمیدانم
میگذارمش روی تخت
و از پلّهها پایین میروم
کسی در خیابان نیست
و درختها سوختهاند
کجایی؟
یانیس ریتسوس
مترجم : محسن عمادی
چیزی
از تو در من جامانده...
چیزی بزرگ
شبیه یک مشت گره شده...
شبیه یک دل...
میدانم
روزی دوباره
برای پس گرفتنش خواهی امد...
و اینبار
دستانت را رها نخواهم کرد....
دلت را
به قیمت جانم
نگاه داشته ام