زندگانیم و زمین زندان ماست....
زندگانیم و زمین زندان ماست
زندگانی درد بی درمان ماست
راندگانیم از بهشت جاودان
وین زمین زندان جاویدان ماست
گندم آدم چه با ما کرده است
کآسیای چرخ سرگردان ماست
جسم قبر و جامه قبر و خانه قبر
باز لفظ زندگان عنوان ماست
جمع آب و آتشیم و خاک و باد
این بنای خانه ی ویران ماست
مور را مانیم ، کاندر لانه ها
روز باران هر نَمی طوفان ماست
احتیاج این کاسه دریوزگی
کوزه آب و تغار و نان ماست
آبروی مابه صد در ریخته است
لقمه نانی که در انبان ماست
جز به اشک توبه نتوان پاک کرد
لکه ننگی که بر دامان ماست
عمر میآید به پایان، باز گرد
کین علاج رنج بیپایان ماست
میزبان را نیز با خود می برد
مهلت عمری که خود مهمان ماست