با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

این روزها در همه جای دنیا شاهد بهبود نسبی زندگی مردم هستیم. اما با وجود آنکه درصد بیشتری از مردم  به نیازهای نظیر غذا و مسکن و آموزش دسترسی دارند از مقدار نگرانی و وسواس افراد کاسته نشده است و بسیاری از افراد با مشکلات روحی نظیر افسردگی و تشویش، دست به گریبان هستند.

یکی از آخرین تحقیقات در زمینه هدایت و کنترل حافظه در پستانداران به نتیجه جالبی دست یافته است که شاید  جوابگوی بخشی از نگرانی های بی دلیل بشر معاصر باشد.

یکی از قدیمی ترین و معتبرین دانشکده تحقیقات علمی امریکا Emory University گزارشی را منتشر کرده است که در آن ثابت می کند خاطره و حافظه ناهنجار در والدین و نسل قبل از آنها می تواند به صورت ارثی به فرزندان منتقل شود.

به عبارتی دیگر فرزندان نه تنها پس انداز مادی اجداد نزدیک را صاحب می شوند بلکه خاطرات ناهنجار و صدمات روحی انها را نیز می توانند از طریق ژن به ارث ببرند.

محققین مدرسه پزشکی Emory در قدم اول موفق شدند تا با تعلیم موش آزمایشگاهی او را از بوی شکوفه آلبالو بترسانند. در مرحله بعد قادر به ثبت مقدار صدمه به ژن های مخصوصی در بدن موش های مزبور شدند. در آزمایشات بعدی که از فرزندان و نوادگان موش های ترسیده صورت گرفته است شاهد ژن های صدمه دیده اجداد نزدیک شان شدند. با وجود آنکه فرزندان موش های نسل قبل هیچ تجربه مستقیم با درخت و شکوفه آلبالو نداشتند ولی درست مثل اجدادشان از بوی شکوفه ها دچار وحشت شدند.

بی شک تفاوت های بسیاری بین ساختمان و عملکرد مغز بشر و موش وجود دارد ولی ثبت این واقعیت که یک حادثه یا خاطره فجیع و نه چندان قدیمی می تواند در زمانی کوتاه به نسل بعدی سرایت کند به خودی خود میدان های جدیتر تحقیقات در باره بیماری های مغز و اعصاب و احتمال تصحیح ژن های صدمه دیده را در پیش روی متخصصین قرار خواهد داد.

.......................................

در باره احترام و نقش آن در هویت یک مرد، بحث های زیادی وجود دارد. یکی از نظریه ها  مدعی است ما مردان نیازمند احترام هستیم چون در دوران طولانی تکامل، به ضرب بازو و قدرت فیزیکی، احترامی را که می خواستیم تهیه کردیم. ما با شکار بیشتر، کار و ثروت بیشتر و فرصت فرزنداوری بیشتر، احترام را نصیب خود ساختنیم. این شیوه ای است که می شناسیم و از عهده تهیه آن، تاکنون موفق بوده ایم.

نظر دیگری هم وجود دارد که معتقد است ما باید مدام مرد بودن مان را ثابت کنیم، بیشتر از همه به خاطر اینکه تکلیف اساسی برای مان در طبیعت در نظر گرفته نشده است. باروری و زایش به زن محول شده است و خود این قابلیت به زنان هویت، هدف و دستاورد مشخص داده است. از این دیدگاه، کار ما مردان، دفاع و حمایت زنان و فرزندان مان است. ما مردان از این طریق، احترام کسبِ هویت می کنیم.

روانشناس امریکایی Josh Gressel بعد از سالها مشاوره زناشویی در مقاله ای که برای مجله روانشناسی معاصر اذعان می کند که: « احساس مورد احترام قرار گرفتن برای مردان به اندازه ابراز عشق یک زن برایش ارزش دارد»

اصلی ترین وسیله ایی که هر مرد نیاز دارد تا به وسیله آن به احترامی که جستجو می کند برسد اعتماد به نفس است چون به طور غریزی بقیه وسایل موفقیت نظیر میل به رقابت، حمایت، شجاعت و مدیریت در ذات ما وجود دارد.

شکی نیست که ما مردان می دانیم احترام را باید به دست بیاوریم. اما دوست داشتنی خواهد بود اگر از طرف شریک زندگی زمینه گسترش احترام و اعتماد به نفس در ما زیاد شود.  بدون اعتماد به نفس، همه توانمندی های که برشمردیم بازدهی کافی نخواهند داشت. شاید بشود ادعا کرد که که برای ما مردان، احترام، برابر یا گاهی مهمتر از عشق است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.