با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

معشوقه ام

مگر می شود

از کسی اینقدر دور بود

و این چنین با او زندگی کرد

فال پاسور هم می گیرم 

تو هستی

گلها هم

همه بوی تورا می دهند

کوه هم نگاه می کنم

ترا به یادم می آورد

عکست را بوسیدم

دلم نمی اید چراغ هارا خاموش کنم

گوشی را سایلنت کنم

شاید پیامی دادی

شاید تک زنگی زدی

من به مهربانیت

همیشه امیدوار بودم

و هستم

نازنینم

ستاره ای از اسمان رد شود

یا در جاده ای بارانی رانندگی منم

تو در ذهنم هستی

همانند روز اول

و من همین عشق را دارم

و همان احساس زیبا را

نتیجه تصویری برای ترا به یادم می آورد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.