با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

تقدیم به بهترینم مریم

 بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد
    بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد

 

آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد
   معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد

 

شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد

 

جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد

 

از لذت جام تو دل مانده به دام تو
 جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد

 

بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد

 

باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم
بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد
مولوی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.