با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

سلام نازنینم

بهترینم

ناگهان خوابم نبرد

از دلتنگی

بهترینم

می خواهم اکنون دست روی تنهایی ام بکشی

و بگویی واقعا عاشق خودت هستم

در این زمانه  که بهترین دوست میشود دشمن ادم

 مریم نازنینم

می خواهم با یکدیگر دل به ابی اسمان بدهیم

و به همه عشق را نشان بدهیم


دلتنگ هستم

نیستی

چاره ای نیست

به خیالم پناه می برم

خودم هستی و خودت

کافه ای در انقلاب

که در از پنجره های تیره ان  ازادی دیده میشود

تیره دیده میشود

اما دیده میشود

زل میزنم به چشمانت

دستان کشیده ات را در دست می گیرم

نوازش می کنم

نمی خواهم  ازادی را از شیشه های تیره کافه های روشنفکری انقلاب ببنیم

من ازادی را می خواهم

در چشمان تو ببینم

من رهایی را در گره خوردن به تو  می بینم

در اعوش گرمت می بینم

قهوه ام را می خورم

شیکت را به من تعارف می کنی

و نگران از خوردن همه ان و بالا کشیدنش از سوی من میشوی

من فدای

این حس و حال معصومانه ات بشوم

صحبت که میکنیم

می کویی ارامتر

من دورت بگردم

بهترینم

یک اعتراف

من انواع مرض های روانشاختی را دارم برای شنیدن غر زدن هایت

پا میشویم برویم

عاشق دیدن خودم در کنارت در اینه کافه رومنس هستم

قدم میزنیم

به سمت انقلاب یا چهار راه ولیعصر

دیوانه راه رفتن با اقتدارت هستم

من اصلا

رسما دیوانه توهستم دیگر

چاره ای هم نیست

مریم

فقط با امید و عشق است

که حال بدی هایمان خوب میشود

مدام می خواهم این را به تو بگویم

نازنینم

جان جانانم

یک شعر از مشیری  برایت

:


من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.

دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!

در دل مردم عالم – به خدا –
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.

تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو


تصویر مرتبط




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.