با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

شعری از استاد شهریار تقدیمت مریم نازنینم

راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم 
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی
بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم 
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی 
از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی
هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید 
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی
چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی
Image result for ‫از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی‬‎
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.