با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

نمی دانم از اب  و هواست 

یا از  آب

معشوقه ای دارم با رنگ و بوی یک گل

دنیا را هم به من بدهند فایده ای ندارد

باز تو در ترازو سنگینی می کنی برای من

عشق اوست که روحم را پر از حرارت می کند

در هر نفسی اورا حس می کنم

اولین و اخرین  معشوق من است

مهربانم

وفادارم



دردم را

شادی ام را با تو تقسیم کرده ام

عمرم را با تو تقسیم کرده ام

اگر در قلبت به جای من

سنگ هم بگذاری

باز هم می گویم 

امر توست

فرمان توست

اطاعت می کنم

سرورم

اگر بگویی

دیگر نگاهت نمی کنم

بازهم می گویم

امر توست

فرمان توست

اطاعت می کنم

اگر بگویی 

دیگر نامت را بر  زبانم نمی اورم

می گویم

وای بر من

که خاک بر مزارم پاشیدی با این حرف

اما بازهم

امر تو.ست

فرمان توست

اطاعت می کنم

نازینم

موهایت را جمع کن

بر روی پاهایم بشین

به تقدیر باور نکن

بگذار برایت ترانه ها بگویم

نگاه پر از عشق تورا با هبچ چیزی در این دنیا

عوض نمی کنم

روزهایی که با تو گذراندم

با هیچ چیز عوض نمی کنم

نازنینم

روزهای سخت

تمام می شود

صبر کن

روزهای سخت تر را هم پشت سر گذاشتیم

همانند قوهای عاشق

در اغوشم بکش

روزهای پر ازغم هم تمام میشود

بهترینم

نازینینم

نفسم

مریم مهربانم

نتیجه تصویری برای معشوقه ای دارم با رنگ و بوی یک گل

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.