که به بیزاریش نمی ارزد
**********
بی تو عمر آنچنان پراز درد است
که به بیماریش نمی ارزد
**********
بی تو ساغر به گردش آوردن
نه سروری نه حال میبخشد
**********
بی تو مستی به جای بیخبری
پای تا سر ملال میبخشد
*********
بی تو سیر و سفر به باغ بهشت
خیمه بردن به شوره زارانست
*********
بی تو در بین جمع بنشستن
سر نهادن به کوهسارانست
*************
بی تو خواب نشاط آور صبح
همچو سنگی به سینه سنگین است
***********
بی تو هر گونه لذت و عیشی
چون اجل در کنار بالین است
************
بی تو هرگونه شعری و سازی
داستانگوی نامرادیهاست
************
بی تو هر بانگ مرغ خوشخوانی
خبر شوم مرگ شادیهاست
*************
بی تو هر خندهء جنون آمیز
گریه بر گور آرزومندیست
***********
بی تو این خنده های محنت بار
گُل بی بوی یاس پیوندیست
************
بی تو در بزم اهل دل رفتن
خود فریبی به شوق بیخبریست
************
بی تو هر شعر بر زبان آید
سرگذشتی ز درد دربدریست
*********
تا به چشمت کسی نظر نکند
خبر از حال من کجا دارد؟
**********
بکن آزارم آنچه بتوانی
دل من هم بدان خدا دارد