با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

نازنینم

تمام احساساتی را که به تو دارم

نمی توانم بنویسم

بیان کنم

چه کار کنم 

من اینطورم

اصلا یک سوال

چرا ما اینطور هستیم

؟؟؟

انگار با جدا شدن از یکدیگر

داریم از همدیگر انتقام می گیریم

 به خصوص تو

فبول نمی کنم

اری به خصوص تو

همیشه تو هستی که دعوا راه می اندازی

 مریم

نوشته هایم احساساتم را بهتر بیان می کند

پس بخوان و با خود زمزمه کن یا احساس کن من در گوشت زمزمه می کنم 

بزرگترین ترس من از دست دادن توست

تو نیز مانند من هستی؟

خسته شده ام از این کابوس

تو نیز مانند من هستی؟

 به راحتی نیست این تصمیم را گرفتن

کذشته را به یکباره

یا به ارامی و تکه تکه فراموش کردن

 راحت نیست دیگر به دوستت دارم نگفتن

 امان از جدایی

امان از جدایی

 کوتاه بیاییم مریم

بزرگترین دغدغه ی عشقمان باشد

این دوست داشتنمان باشد

ما این عشق را می خواهیم

 عشق اساس این دنیاست

این زندگی است

از عشق نباید فرار کرد

 نازنینم

از من چه می خواهی بگو

بس است این دوری

این جدایی

 تمام دقاقیم در تمامی بیست و چهار ساعت های عمرم

همه مال توست

 برخر از افکار را نمی شود به زبان بیان کرد

اما گاهی شاهت می شوم

گاهی نوکرت

به شرطی که تو بخواهی



این عشق را قدر بدانیم


Related image


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.