با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

نازنینم

خیلی وقت است به این خانه خودمان

این تنها محل ارامش سر نزده بودم

در این وا نفسای  حاکم بر اذهان مردمان

اتگیزه ای برای نوشتن نداشتم

تنها انگیزه ام عشق توست

اهنگی در ذهنم است

ننویسم برایت نمی توانم اسوده گیرم

شاید یک ساعت دیگر امدی بلاگ شاید هم روزها و ماهها نیامدی

من می نویسم و نمی گویم به روز کرده ام بلاگ را

  با تو تمام روزهایم سرشار است

تو دیگران را دوست داشته باشی 

به راحتی فراموشم کنی

بازهم می گویم

نرو

بدون تو نمی توانم زمدگی کنم

حسرت تو مرا از بین می برد

نرو

دیگر نمی توان به کسی اعتماد کنم

 تو بودی که با حرفهایت شیرینت مرا خوشحال کرده ای

زندگی برای من یک معماست

از بوسه هایت

از جشمهایت

سیر نمی شوم نازنینم

به من افتخار کن

از بودن من خجالت نکش

با من هستی

به هیچ چیز فکر نکن

من هیچگاه نخواسته ام

باعث شرمساری تو

نگرانی تو

باشم

بهترینم

در زبانم تنها نام توست

در هر زخمم 

نمک انسانها را می بینم

تنها با  توشفا پیدا می کنم

با بوسه هایت

با چشمهایت

در کنارم باش

تا زخم های کاری دیگران را فراموش کنم

پرستارم باش

مرهم من

در دستان توست

این عشق را باید من و تو تفسیر کنیم

معنا کنیم

هیچکس

نمی تواند بادی ها و نباید های من و تورا بگوید

به من اعتماد کن

به عشق اعتماد کن مریم

تصویر مرتبط





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.