با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

ایرانی حال خراب

 

من اینقدر ایرانی حال خراب در همین خارج دیده ام که نگو و نپرس.

آنها حال خرابشان را با خود به همه جا می برند؛ آنها دلشوره ها و ترس ها و اضطراب ها و بکن ها و نکن ها و بگیرها و ببندها و دروغ ها و فریب ها و تنگ نظری ها و خیانت ها و حسادت ها و نفاق ها و پشت هم اندازی ها و قانون‌گریزی ها و دور زدن ها و زیر آب زدن ها را با خود همه جا می برند. و هر کدام از این ها کافی ست که حال آدم خراب باشد همه عمر.


بهشت هم با افکار و کردار جهنمی ما، جهنم خواهد شد.


تو فکر می کنی خارج از اول خارج بود بعد یک عده رفتند و داخلش شدند؟ 

نه ، خارج را همین خارجی ها خارجش کردند ؛ همان طور که ایران را ایرانی ها ، ایرانش کردند؛ عراق را عراقی ها عراقش کردند؛ افغانستان را افغان ها افغانستانش کردند...


فکر نکن این فقط حکومت‌ها هستند که آدم ها را می سازند، نه اتفاقاً این آدم ها هستند که حکومت‌ها را می سازند.


من اینجا هستم در همین خارج دوست داشتنی شما و دارم از نزدیک می بینم که قانون هست اما چطور بعضی ایرانی ها همه فکر و ذکرشان این است که همین قانون را دور بزنند و زیر پا بگذارند.

کار هست اما چرا او هزار و یک ترفند می زند که از همان کار شانه خالی کند.

آزادی بیان هست اما چرا حرفی ندارد که بیانش کند.

تساوی حقوق زن و مرد هست اما چرا باز هر بلایی که می تواند بر سر زنش می آورد.

امید هست ، اما او چرا ندارد؟

لذت های پاک و بی آلایش هست اما او چرا نمی تواند ببرد؟ 

موزه هست اما چرا او نمی رود؟ 

کتابخانه هست اما چرا او عضو نمی شود؟ 

هزار و یک فعالیت فرهنگی هست اما چرا او شرکت نمی کند.

کتاب هست بدون سانسور و ممیزی هم هست اما چرا او نمی خواند؟ 

موسیقی کلاسیک هست، تاتر مدرن هست، هنر متعالی هست، فلسفه ی روز هست ،علم محض هست،اما چرا او باز دنبال قلیان دو سیب است و سالن مد و غیبت پشت سر پری خانم و زری خانم؟


تمرینش نکرده؟ یادش نداده اند؟ دل و دماغ ندارد؟ رنج بسیار کشیده؟ میراث دار یک اندوه تاریخی ست؟ تقصیر زمین است تقصیر زمان است ، تقصیر این است، تقصیر آن است؟ باشد حق با شماست.


اما باور کن خارج ،حال کسی را خوب نخواهد کرد.

اول باید حال خودت را خوب کنی ،بعد با خود ببری حالت را هر جا که می خواهی..


نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا سلیمانی چهارشنبه 9 خرداد 1397 ساعت 18:12 http://kobayashi.blogsky.com

بسیار عالی. جامعه مدنی ساخته شده از تک تک افراد است و تفکر، سبک زندگی و فرهنگ و بینش اکثریت، جامعه و شهر را می سازد. اگر خارج با وجود مهاجرین همچنان خارج است به خاطر این است که فرهنگ اکثریت هنوز حاکم است و اگر روزی برعکس شود همین خارج به قهقرا کشیده می شود. البته نقش مدیریت جامعه که به دست یک گروه خاص می باشد را نباید نادیده گرفت. مدیران هر کشوری با برنامه ریزی و فراهم کردن بستر مناسب اقتصادی و نشان دادن شیوه های رو به جلو رفتن به افراد جامعه می توانند فرهنگ را ارتقا دهند. طبیعتا جامعه فقیر با هزاران مشکل اقتصادی نخواهد توانست یک جامعه پیشرفته از نظر فرهنگی اخلاقی باشد.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.