با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

متن پست اینستاگرامی دکتر «مهرپور»

این استاد در اینستاگرام شخصی اش با انتشار عکس قبر همسرش نوشته است:

«مریم عزیزم سلام. من در چهل و یک سالگی به بسیاری از آن چیزهایی که امروز آرزوی جوانان و دانشجویان است، رسیده ام. پزشک، جراح، فوق تخصص، استاد و حتی رئیس! اما امروز بعد از این راهِ دراز و پر مشقّت، یک آرزو بیشتر ندارم، این که همه این ها را که برشمردم، پس بدهم و در عوض لحظه ای کنارِ تو بنشینم، در چشمانت نگاه کنم و فنجانی چای با هم بنوشیم و این بار قول می دهم که چای را نه یکباره و داغ که با آرامش و پا به پای تو بنوشم.

مریم عزیزم؛ این روزها جوان ترها آن چنان برای پیشرفت عجله دارند که نگاهِ مادر، نفسِ پدر و عشقِ همسر را نمی بینند و برای رسیدنِ هر چه سریع تر به قله، بسیاری را در دامنه جا می گذارند. مریم عزیزم، من پشیمانم از تمامِ شب هایی که صحبتِ تو را نمی شنیدم و به فکرِ تشویقِ حاضرینِ در سخنرانیِ فردایم بودم. من پشیمانم.

مریم جان، بگذار جوان ترها را نصیحتی کنم: در بالای قله ها و آن سوی ابرها خبری نیست، هر چه هست در دامنه زندگی شماست.»


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.