با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

من خام بودم و تو پرم کردی


این روزها نزدیک سالگرد برادرم است

دردها انچنان زیاد است که نوشتن نیز نمی تواند اندکی مجال برای اندیشیدن به انسان بدهد

سلطه اندیشه های غیر واقعی و سفسطه و مغلطه

بی وفایی دیدن از یاران دور و نزدیک

روح انسان را  انچنان می شکند که ب یکباره از همه چیز احساس تهی بودن می کنی

می خوام بگویم

گاهی بهانه هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هرچی می خواهی
;ترجیح می دهی چه کسی باشم؟
من خام بودم و تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبروی تو می خواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم رو آنچه می بینی نیس
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تازیست
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه می سازم
هر روز پیش چشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یکبار هم که آمده ای ما را
مهمان به قهوه قجری کردی
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم رو آنچه می بینی نیس
من عاشق تویی شده بودم که
تنها تنها تنها تنها تنها تنها
دیوار دور خانه ی من چینی است
دار و ندارم رو آنچه می بینی نیس
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تازیست
از هر شب بدون تو بیزارم
از وهم ها و این همه انکارم
این هم خام شام سلطانی است
من حدس می زنم که جنون دارم
من حدس می زنم که جنون دارم

نتیجه تصویری برای یا پشت میله ی قفسی باشم


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.