سلام
نمی دانم کی به بلاگ سر خواهی زد
شب زلزله است
نگرانت بودم
امیدواارم حالت خوب باشد
هرچند که شکی ندارم
تو فرار از بحران ها و خطرات را خوب و و ماهرانه بلدی
مواطب خودت باش
گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟
آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی ،
روی تو را کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را بی قید
و تکان دادن دستت که ، مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر را که عجیب !
" عاقبت مرد "
افسوس
کاش می دیدم
من به خود می گویم : چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا ،
آتش عشق تو خاکستر کرد ؟