با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

شهر از هجوم خاطره هایت به من پُر است

بعد از تو شهر از منِ دیوانه دلخور است

از من که بین بود و عدم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم

از من که بین بود و عدم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم


تو بودی و تمام غزل ها ترانه ها

من بودم و تمام ستم ها بهانه ها

من بودم و مجال شگفتی برای عشق

تو بودی و تحمل سخت بهای عشق

قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است

میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است

قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است

میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است

از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم

دیگر نمیتوانم از این درس رد شوم

این بار آخر است برای خودم نه تو

من پشت خط فاجعه عاشق شدم نه تو

گرداب را درون خودت غرق میکنی

تو با تمام حادثه ها فرق میکنی

گرداب را درون خودت غرق میکنی

تو با تمام حادثه ها فرق میکنی

شهر از هجوم خاطره هایت به من پُر است

بعد از تو شهر از منِ دیوانه دلخور است

از من که بین بود و عدم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم

از من که بین بود و عدم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم

تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.