با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

گفتی خیالِ تو راحت

هرجا که باشی میام سایه به سایه ات

منم بهش کردم عادت

الآن چند وقته که دوری

رفتی از پیشم بهم گفتی که مجبوری

مثل من کی میشه واست؟

در و دیوارِ این خونه

میریزه رویِ سَرم بعدِ تو دیوونه

اینا رو یادم میمونه

یکی یکی میچینم آجرای خاطره هامونو میبینم

فاصلم از تو چه دوره ، از تو چه دوره

از تو چه دوره

بی احساس ، دیدی گفتم ته این رابطه بُن بسته

گفتم قلب سنگیت از هیچی نمیترسه

بی احساس

لعنت به اون شب که تو گفتی من دیگه بر نمیگردم

لعنت به اون شب که تا صبح گریه میکردم

گفتی که از پیشت برم فراموشم میکنی حتماً

اگه عاشقت نبودم تا الآن صبر نمیکردم

صبر نمیکردم

بی احساس ، دیدی گفتم ته این رابطه بُن بسته

گفتم قلب سنگیت از هیچی نمیترسه

بی احساس

بی احساس ، من که گفتم ته این رابطه بُن بسته

گفتم قلب سنگیت از هیچی نمیترسه

بی احساس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.