با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

خط رو پیشونیم چشمای بارونیم دستای لرزونم پاهای بی جونم روح سرگردونم گلای ایوونم حتی چوب سیگارم فندک تب دارم دوس دارن برگردی خنده غمگینم پلکای سنگینم الکل تو خونم خونه ی زندونم خونه ی متروکم گلای گلدونم بار روی دوشم شونه ی داغونم دوس دارن برگردی تو آن عهدی که با من بسته بودی مگر بهر شکستن بسته بودی تو سنگین دل چرا از روز اول نگفتی دل به رفتن بسته بودی نگفتی دل به رفتن بسته بودی بغضای پنهونم چشمای گریونم حال خوب و بدمو به چشات مدیونم بغضای پنهونم چشمای گریونم حال خوب و بدمو به چشات مدیونم خیلی دلتنگ توام نمیخوای برگردی

............................................

تو آن عهدی که با من بسته بودی مگر بهر شکستن بسته بودی

تو سنگین دل چرا از روز اول نگفتی دل به رفتن بسته بودی

نگفتی دل به رفتن بسته بودی …

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.