با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

تو با قلب ویرانه ی من چه کردی

ببین عشق دیوانه ی من چه کردی


در ابریشم عادت آسوده بودم

تو با بالِ پروانه ی من چه کردی


ننوشیده از جام چشم تو مستم

خمار است میخانه ی من، چه کردی؟


مگر لایق تکیه دادن نبودم

تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟


مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟


جهان من از گریه است خیسِ باران

تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.