بعد از هر زخم تازهای برمیگردی
و هربار
عزیزتر از قبل
هربار عمیقتر از قبل
غادة السمان
مترجم : احمد دریس
...............................
تو را
به تمامِ زبان های دنیا
دوست داشته ام
و این به زبانِ خودمان یعنی
تو دوستم نداشتی
کامران رسول زاده
...........................
به سوی تو بازمیگردم
در را باز نکن
آغوش بگشا
جوزف حرب شاعر لبنانی
ترجمه : اسما خواجه زاده
..............................
ز من مپرس کیم یا کجا دیار من است
ز شهر عشقم و دیوانگی شمار من است
منم ستاره ی شام و تویی سپیده ی صبح
همیشه سوی رهت چشم انتظار من است
چو برکه از دل صافم فروغ عشق بجوی
اگرچه ایت غم چهر پرشیار من است
مرا به صحبت بیگانگان مده نسبت
که من عقابم و مردار کی شکار من است ؟
دریغ سوختم از هجر و باز مُرد حسود
درین خیال که دلدار در کنار من است
درخت تشنه ام و رسته پیش برکه ی آب
چه سود غرقه اگر نقش شاخسار من است ؟
به شعله یی که فروزد به رهگذار نسیم
نشانی از دل پرسوز بیقرار من است
چو آتشی که گذاردْ به جای خکستر
ز عشق این دل افسرده یادگار من است
سیمین بهبهانی
...................