با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم
با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

با من حرف بزن بانو. برای من یه تکیه گاهی

من هر زمان که سکوت مى کنم در واقع دارم از تو حرف مى زنم

باز میونه ما صد هزار تا کوه فاصلست فاصله رو بردار عزیز

میخوام این شبا که شبای دلتنگیه بشه شب دیدار عزیز

تو گلی و من خار عزیز دلمو به دست آر عزیز

آخ که دله من تنگ شده واسه شب دیدار عزیز

واسه شب دیدار عزیز

دستای تو گلخونمه چشمای تو میخونمه

وقتی شب مستیم گذشت دیگه همه هستیم گذشت

آره دیگه نابودتم خسته ی تب آلودتم

واسه دل بیمار من نشدی پرستار عزیز نشدی پرستار عزیز

تو گلی و من خار عزیز دلمو به دست آر عزیز

آخ که دله من تنگ شده واسه شب دیدار عزیز

واسه شب دیدار عزیز

شاخه ی شکستست دلم بی نصیب و خستست دلم
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.