-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 مهر 1399 23:47
یخواهی من را به بیخبری از خودت عادت بدهی ؟ من به بیخبری از تو عادت نمیکنم به نبودنت عادت نمیکنم به بودنت عادت نمیکنم من فقط میتوانم عاشق بشوم که شدهام
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 مهر 1399 01:17
عزیز بومی ای هم قبیله رو اسب غربت چه خوش نشستی تو این ولایت ای با اصالت تو مونده بودی تو هم شکستی تشنه و مومن به تشنه موندن غرور اسم دیار ما بود اون که سپردی به باد حسرت تمام دار و ندار ما بود کدوم خزون خوش آواز تو رو صدا کرد ای عاشق که پر کشیدی بی پروا به جستجوی شقایق کنار ما باش که محزون به انتظار بهاریم کنار ما باش...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 مهر 1399 23:57
به تو از تو می نویسم به تو ای همیشه در یاد ای همیشه از تو زنده لحظه های رفته بر باد وقتی که بن بست غربت سایه سار قفسم بود زیر رگبار مصیبت بی کسی تنها کسم بود وقتی از آزار پاییز برگ و باغم گریه می کرد قاصد چشم تو آمد مژده ی روییدن آورد به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 مهر 1399 01:43
وقتی جای خنده غم میشینه روی لبام تشنه ی نوازشم خسته از خستگیام وقتی که دستای من گرمی دستی میخواد وقتی یه لحظه خوشی به سراغم نمیاد تو میتونی غمامو خاک کنی گونه های خیسمو پاک کنی تو میتونی دلمو شاد کنی تو میتونی منو از درد و غم آزاد کنی ما همیشه ساده دل تو همیشه صادقی توی که مصبب لذت دقایقی به تن مرده من تو میتونی جون...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 مهر 1399 20:20
میشه هیچ چی رو ندید، فقط نگاه کرد روزای مقدس و خوب رو فدا کرد اما عشق فریاد یک درد عمیقه دوای عشقو نمیشه بی صدا کرد غربت صدای گریم درد بی تو بودنه بی صدا شکستنم صدای شعرای منه مثل خوشبختی تو دوری از من اما همیشه طعم گریه های تو تلخیه حرفای منه من مصیبتو با رفتنت شناختم به جای ترانه هام مرثیه ساختم قصه هام غم نامه ای...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 مهر 1399 19:50
راس ساعت دلتنگی دعوت می شوی به عاشقانه ای در کافه ی چشم هایم که اگر نیایی عقربه های دلتنگی فرو می ریزد در جاده ای که انتظار پیرش کرده است قرارمان راس ساعت دلتنگی یادت نرود! ................... مثل آسمان اردیبهشت غیر قابل پیش بینی ست هوای دلت! نمی دانم دستمال و سیگار و فروغ بردارم* یا پیراهن چهارخانه ی راحتم تنم باشد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 مهر 1399 12:41
عاشق شدم من در زندگانی بر جان زد آتش عشق نهانی یک سو غم او یک سو دل من در تار مویی در این میانه دل میکشاند ما را بسویی عاشق شدم من در زندگانی بر جان زد اتش عش نهانی جانم از این عشق بر لب رسیده اشک نیازم بر رخ چکیده یک سو غم او یک سو دل من در تار مویی در این میانه دل میکشاند ما را بسویی زین عشق سوزان بی عقل و هوشم می...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 شهریور 1399 23:14
تازه پی میبرم که تنهایی تلخترین بلای بودن نیست، چیزهای بدتری هم هست: دیر آمدن! دیر آمدن!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 شهریور 1399 00:36
من از لحظه ی قبل عاشق ترم تو از لحظه ی قبل زیباتری نگاه کن هر جایی میری داری دل یه شهرو همرات میبری تو این دنیای محدود با نگات منو تا بی نهایت میبری کی میتونه شبیه تو بشه تو حتی از خودت زیبا تری من میترسم که یه روز بیدار شم ببینم این روزها تنها یه خواب بودن من میترسم ندونی این روزا قبل تو دلگیر و واسم عذاب بودن صدام...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 شهریور 1399 00:32
گفتی خیالِ تو راحت هرجا که باشی میام سایه به سایه ات منم بهش کردم عادت الآن چند وقته که دوری رفتی از پیشم بهم گفتی که مجبوری مثل من کی میشه واست؟ در و دیوارِ این خونه میریزه رویِ سَرم بعدِ تو دیوونه اینا رو یادم میمونه یکی یکی میچینم آجرای خاطره هامونو میبینم فاصلم از تو چه دوره ، از تو چه دوره از تو چه دوره بی احساس...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 شهریور 1399 00:54
ا تو حکایتی دگر این دل ما بسر کند شب سیاه قصه را هوای تو سحر کند باور ما نمی شود درسر ما نمی رود از گذر سینه ئ ما یار دگر گذر کند شکوه بسی شنیده ام از دل درد کشیده ام کور شوم جز تو اگر زمزمه یی دگر کند مقصد و مقصودم تویی عشقم و معبودم تویی از تو حذر نمی کنم سایه مگر سفر کند چاره ئ کار ما تویی یاور و یار ما تویی توبه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 شهریور 1399 00:53
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من ستاره ها نهفته در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من هوای گریه با من نه بسته ام به کس دل...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 شهریور 1399 00:48
دلم به دام نگاهت اسیرتر شده است چقدر ماهِ رخت سر به زیرتر شده است ! چقدر خانه برای صدات می میرد ! چقدر عطر تنت دلپذیرتر شده است ! منم ...ولی نه همانی که میشناختیاش دلم به وسعتِ صد سال ، پیرتر شده است شکستنی شدهام ؛ دست بر دلم نگذار از آنچه فکر کنی گوشه گیرتر شده است پرندهای که از آنسوی میله میترسید برای با تو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 شهریور 1399 00:30
من اینا رو فهمیدیم از زندگی به جز مرگ هیچ چیزی اجبار نیست که بین من و آرزو های دور به غیر از خودم هیشکی دیوار نیست من اینا رو فهمیدم از زندگی که با سرنوشت میشه جنگید و برد که جنگیدن و باختن بهتره از اینکه نشست و فقط غُصه خورد جهان مثلِ آیینه است که خوب و بدش فقط انعکاسِ وجودِ منه تن و روح هر آدمی رو زمین یه تیکه از...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 شهریور 1399 22:05
چه خوش است پیش زلفت سر شکوه باز کردن گلههای روز هجران به شب دراز کردن همه روز در خیالم که شب دگر بیاید تو و ناز ها که داری من و آن نیاز کردن درِ دل کنون نشاید به همه فراز کردن تو به خانه ای نشاید در خانه باز کردن به تکلمی دهانت بگشود عقدههایم چه خوش است کشف معنی بر اهل راز کردن سر کوی دلبر من به حریم کعبه ماند که به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 شهریور 1399 19:40
ای که بوی باران شکفته درهوایت یاد ازآن بهاران که شد خزان به پایت شد خزان به پایت، بهار باور من سایه بان مهرت نمانده برسر من جزغمت ندارم به حال دل گواهی ای که نور چشمم در این شب سیاهی چشم من به راهت همیشه تا بیایی باغ من! بهارم! بهشت من! کجایی؟ جان من! کجایی؟ کجایی؟ که بی تو دل شکسته ام سر به زانوی غم نهاده ام، به گوشه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 شهریور 1399 01:36
میفهممت به فکرتم حس میکنم حال تورو من لحظه لحظه از دلت میپرسم احوال تورو چرا غریبی میکنی وقتی پریشونی بیا وقتی ته خط میرسی وقتی پشیمونی بیا میفهممت… به فکرتم… درگیر تنهایی نشو قلب تو گاهی در بزن کلیدشو از من بگیر بازم به خونهام سر بزن شاید ندونی نبض من میون قلبت میزنه نزدیک تر از تو به تو این رسم عاشق بودنه میفهممت…...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 شهریور 1399 01:24
میخوای آغوشتو ازمن بگیــری مثه دیوونه ها تشویش دارم آخه میدونم اینو بی تو هرشـب چه روزای بدی در پیش دارم میخوای یادم بره روزای خوبو که توی خاطراتم جون گرفته نگاه کن قلب خستم سختیا رو به عشق بودنت آسون گرفته نذار دستام گم شه نذار دیوونه تر شم دل من جا بمونه خودم غرق سفر شم ازاین روزای سخت و پر از دلشوره سیــرم یه کاری...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 شهریور 1399 01:16
برایت بارها باید بگویم که در رگ های من جاری شدی چون خون که از من ساختی بار دگر مجنون شاید. از شکوه عشق خانمان سوز برایت بارها باید قسم ها یاد کرد؟ برایت بارها باید سر سجده فرود آورد؟ شاید. ز دست تو به تاریکی کوهستان غم باید سفر کرد؟ به دنبال تو تا خورشید باید رفت؟ به پیش پای تو شاید که چون یک مشت خاک بی بها گردم. برای...
-
اگه صد دفعه باز به دنیا بیام میدونم تورو انتخاب میکنم
پنجشنبه 13 شهریور 1399 22:01
داری میری از خونه آرزو جدا میشم از تو چه آواره وار کنارت نمیذارم از زندگیم برو زندگی کن بذارم کنار پی آرزوهای بعد از منی منم غصه هامو به دوش میکشم میتونم از عشقت بمیرم ولی نمیتونم عشق یکی دیگه شم واست بهترین هارو میخوام چون واسه اولین بار فهمیدمت واسه آخرین بار عاشق شدم واسه اولین بار بخشیدمت به امید رویای بوسیدنت به...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 شهریور 1399 01:02
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم حریفا!...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 شهریور 1399 18:49
رازی که میانِ ماست شعرهاییست که هیچگاه به ذهنمان خطور نکرد اما سرودیمشان کودکیست که نطفهاش بسته نشد اما به دنیا آمد حرفهاییست که همه از ما میدانند جز من و تو رازی که میانِ ماست قلبیست که از ابتدای عشق ایستاده تپید ... ..................................... فرصت کم بود و سردرگمیهای تو زیاد در این مدتِ کم از...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 شهریور 1399 20:43
سنگین ترین بار دنیاست خیال کسی که نیست...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 شهریور 1399 17:39
مگر می شود تو را دید و برایت شعر نگفت ؟ کدام شاعر چنین فرصتی را از دست می دهد ؟ تمام شاعران با دیدنِ تو به حالِ خودشان برای تو شعر میگویند حتی بی آنکه بخواهند اما تو باید فقط شعرهای من را بخوانی آنها را به حال خودشان بگذار بگذار یک بار هم که شده عاشق به معشوق حکم کند تو باید فقط شعرهای من را بخوانی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 شهریور 1399 20:22
من نمیدونم خودت یه جوری آرومم کن من که جز دستای تو راهِ فراری ندارم یه دیوونه که اصاً کار به جایی ندارم همه دنیا تویی ، باقی همش یه بازیه کوچه ها تنگ میشن ، وقتی نگاهت ناراضیه انگاری یه شهر محکومن و چشمات قاضیه هی هوا کمتر شد ، جاده ها باریکن من نمیدونم برم یا بمونم کاری کرد چشم تو ساکت شم ، یه آب راکد شم هی هوا بدتر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 شهریور 1399 12:52
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی ببین عشقه دیوانه ی من چه کردی در ابریشم عادت اسوده بودم تو با حال پروانه ی من چه کردی چه کردی ننوشیده از جام چشم تو مستم خمار است می خانه ی من چه کردی چه کردی مگر لایق تکیه دادن نبودم تو با حسرت شانه ی من چه کردی چه کردی مرا خسته کردی و خود خسته رفتی سفر کرده با خانه ی من چه کردی چه کردی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 شهریور 1399 21:33
محبوبم! به من بگو پاییز به انتقام کدام بهار اینگونه بر شاخه های جوانمان شبیخون زده است؟ محبوبم! چرا گریه هامان بند نمی آید؟ چرا اینهمه باران آتش افتاده بر گندمزارمان را خاموش نمی کند؟ مگر پاییز چند فصل است؟ بگو آفتاب کجای قصه خواب مانده است که این شب غمناک اینقدر طولانی ست بگو تا بیدار شدن از این کابوس چند فصل دیگر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 شهریور 1399 00:03
مگر می شود تو را دید و برایت شعر نگفت ؟ کدام شاعر چنین فرصتی را از دست می دهد ؟ تمام شاعران با دیدنِ تو به حالِ خودشان برای تو شعر میگویند حتی بی آنکه بخواهند اما تو باید فقط شعرهای من را بخوانی آنها را به حال خودشان بگذار بگذار یک بار هم که شده عاشق به معشوق حکم کند تو باید فقط شعرهای من را بخوانی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 شهریور 1399 20:07
تا آخر عمر درگیر من خواهی بود و تظاهر می کنی که نیستی مقایسه تو را از پا در خواهد آورد من می دانم به کجای قلبت شلیک کرده ام تو دیگر خوب نخواهی شد .................................................... گفتم برایم شعر بفرست اما نه شعرهایی که عاشقان دیگرت برای تو می گویند نه شعرهایی که عاشقان دیگرت در آن مرگ خود را به خاطر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 مرداد 1399 00:10
وحشتناک دوستت دارم اگر هر بار که به تو فکر میکنم گلی شکفته میشد تمام بیابانها آکنده میشدند از گل میتوانم نفس کشیدن را از یاد ببرم اما اندیشیدن به تو را هرگز عشقهای بزرگ را نه میتوان دید و نه میتوان لمس کرد که تنها با قلب حس میشوند عشق چیزی برای بخشیدن ندارد الا خودش عشق چیزی نمیپذیرد الا از خودش عشق نه...